|کوآلا| تنهایی گاهی بدجور می آید و خفتت می کند. دستش را می اندازد دور گلویت. پاهایش را چفت میکند دورت و خنده ی کثیفش را از روی صورتش پاک نمی کند.تنهایی می آید،می نشیند در آغوشت. دست می کشد بر روی موهایت، با تو چای می نوشد. با تو دوش می گیرد. با تو می ایستد پشت پنجره ی اداره. خودش را می چپاند در دل سیگارت . تنهایی میکروبی می شود که می چسبد به پیراهن دکلته ات. با تو می آید مهمانی؛با تو می رقصد. م,حرفِ,مچاله,خیلی ...ادامه مطلب